آزمایش
سلام فسقل من اینقدر خستم که نگو و نپرس.این چند وقته مامانت حسابی کد بانو شده و مهمونی پشت مهمونی میده. آخه مجبور بودم بخاطر خونه جدید همه رو دعوت کنم.بابا و خواهرای بابایی.مامان بابایی و یه روز هم کل فامیل مامانی اومدن البته خانوما .از ذکر جزییات میگذرم چون نمیشه خیلی چیزا رو گفت اما تو این قضایا یه سری واقعیتها رو در مورد روابط انسانی فهمیدم که خیلی هم خوشایند نبود.بگذریم آلبالوی من. چند روز پیش رفتیم سراغ آزمایشهایی که خانوم دکتر برامون نوشته بود،مال من اینقدر زیییییییییییییییییاد بود که نگو و نپرس .انگار در رابطه با هر مشکلی که میشه یه انسان دچارش...